چرا بر سر لج با پیش بینی هایم افتاده است دنیا!
سه شنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۶:۵۶ ب.ظ
از نفس افتادگان را نبود پای قرار!
بردل ما دمی از عطر مسیحایی بزن..!
_بیت ناتوانی از خودم_
-----------------------بردل ما دمی از عطر مسیحایی بزن..!
_بیت ناتوانی از خودم_
+به خیال خودم عجب تغییر خواهم کرد..!
به خیالم آن آب های پر تلاطم ولی لحظه ای ارام مرا هم آرام خواهند کرد..!
خاک های خونی و آغشته به عشق الله...
مرا به عرش آرامش و عشق می برد..
آفتاب مشرقی سوزان باعث رشدمن خواهد شد..!
گوشه ی دنجی از خلوتت و اشک ها! پاهایت را از زمین تا ابد خواهند گرفت..!
نگاه..
نگاه و حتی سوی چشمانت برای دیدن گل شقایق ! بی نصیب نخواهند ماند..!
ولی
آنچه نصیب من شد خستگی تن بود و بس!
خستگی روح بود...!
گله از آنها نیست..!
می دانی..! از نفس افتادگان را نبود پای قرار!
گله از اول شخص است و راوی ناتوان این قصه پر غصه..!
گله از اسیری است در بند دنیا..!
-----------
همیشه این التماس دعا ها را باید بلند گفت..!
بلند تا بشنود و حتی برای لحظه ای دعایت کنند..!
عزیزی می گفتند تمنای دعا!
از همه شما همراهان دور و ناپیدا
تمنای دعا دارم..
روحمان بیمار و است و مریض..
که از مریضی جسم صد
مریضی جسممان هم پایان خواهد داشت ان شالله
اگر مثل پارسال تاب مقاومتمان را بر باد ندهد..
-------------
به رسم بانوی عشق تمنای دعا!
---------
+روز جوان مبارک..! جوانی تان پر از شور و طرب و عشق و سود!:)
------------

- ۹۵/۰۲/۲۸