کلاس جبرانی بندگی

یادت نیست اینجا قرار بر نوشتن ات برای چه بود!
چرا اینجا را انتخاب کردی
و هدفت چی بود!
درمنتهی الیه گمنامی
نخواندن
دیده نشدن
و فنا الله
به قداست و دور بودن این صفحه لطمه نزن
اصلا تمام زیبایی و آرامشش در پنهان تر بودنش است...
+ الحمدلله علی کل حال
+ شما بخوانید.اصل حال را
وَبَشِّرِ الَّذِین آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ
أَنَّ لَهُمْ
جَنَّاتٍ تَجْرِی
مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ کُلَّمَا رُزِقُواْ مِنْهَا
مِن ثَمَرَةٍ رِّزْقًا
قَالُواْ هَذَا الَّذِی رُزِقْنَا
مِن قَبْلُ وَأُتُواْ بِهِ مُتَشَابِهًا
وَلَهُمْ فِیهَا أَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَهُمْ فِیهَا خَالِدُونَ
﴿۲۵﴾
و
کسانى را که ایمان آوردهاند
و کارهاى شایسته انجام دادهاند
مژده ده که ایشان را باغهایى خواهد بود
که از زیر [درختان] آنها جویها روان است
هر گاه میوهاى از آن روزى ایشان شود مىگویند
این همان است
که پیش از این [نیز] روزى ما بوده
و مانند آن [نعمتها]
به ایشان داده شود
و در آنجا همسرانى پاکیزه خواهند داشت و در آنجا جاودانه بمانند (۲۵)
سوره بقره
یا مدبر..!
صداهای دلنشین آقا سید مرتضی آوینی در گوشم طنین انداز می شود..!
اینبارهم کفش هایم را با خودم همراه میاورم..در پلاستیک..!
نه بخاطر عدم اعتماد..!
بلکه بخاطر حواس پرتی خودم...! اصلا در آن زمان عقل دستور نمی دهد..!
اینبار هم تنهای تنها...!
عجیب نوازش خاک های فتح المبین را دوست دارم..
نمی دانم چرا این خاک از همه جا برایم آشنا تر است..!
اینبار میروم بالای بالا..کنارِ سنگر..!
بغضم می شکند..و شروع میکنم صحبت با شهدا..!
به هق هق می افتم..!می گویم و میدانم می شنوند..!
حتی اگر در خیالم روی خاکهای فتح المبین و کنار سنگر باشم..
ولی در واقعیت روی فرش اتاق نشسته باشم..!
چشمهایم را که باز می کنم دیوار اتاق نیست..!آسمان آبی و خاکِ عشق است..!
اینبار چشم باز حرف میزنم..! مهمان پر توقع هستم..از قصه ی این درد گفتم..! از قصه ی این دغدغه دین..!
التمــــــــــــــــــاسشان کردم..!التمــاس...! منتظر نشانه هستم..!
ماندم بین چند راهی ها..! بین حبس عشق آسمانی ام از ترس مردم..
حالا هم منتظر نشسته ام..اگر اشتباه آمده ام...اگر درست است ولی درد دارد و بلا..! شما را قسم به رمز فتح تان..!نشانم دهید..!
با چشمانی خونبار راه می افتم و می روم..!
میرسم به مزار شهدای گمنام..! بسمـ ربـ العـشق..!
--------------------
+پ.ن:
این روایتِ راهیان خیالی است..!این منزل هم فتح المبین بود..!یک بار دیگر هم مهمان شهدای گمنام هستیم..!
+خدایا لحظه ای مگذار غفلت و دنیا پرستی و مردم زیبایی...اجازه ی طغیان نفس دهند..
+این که سادات دعا کند نگاه آقا به نوشته هایتان..!یعنی فقط برای او بنویس..خوب میشود برای آقا..!
+کــه جرعت کرده بر اشکت بخندد..[:(]...!
+شهادت مظلومانه امام هادی .ع.تسلیت.
+راستی شیعه ی امیرالمونین و محب اهل بیت..!بگو چقدر امام هادی را می شناسی؟؟:(
------------------------
التماس دعا_به رسم بآنوی عشق
"به نــام خــدا "
.
.
یکبار هم با نَفس لعنتی ات راه نیا..!
بگذار تنها بماند..
مقاومت کن ..بعد فریاد الله اکبر پیروزی را سر بده..!
این ماه زیبا..
پیش قدم شده است..!
نادیده نگیر اتفاقاتش را..!
---------------------------------------
وَقت عمل کردن یعنی درست همین حالای حـــالـــا..!
تعریف دُرُست از زندگی..ازخودت..ازدنیایت..آینده ات..!
---------------------------------------------
+ماه رجب مبارکـــ :ـ)
رفاقتتان پایدار پایدار با خدای همیشه همراهـ...!
بسم الله اعظم..!
.
.گاهی برای نوشتن و آغاز مقدمه..
هیچ کلمه ای ..هیچ جمله ای در ذهنم نمی آید..!
حال فرض کن بخواهم تشکر نامه ای هم بنویسم برای آسمانی ها..!
آسمانی ها نـــــه..!خــــــــــاکی ها..!
.
.
.
.
.از همان روزی که دغدغه "دینم" سراغم آمد!زندگی برام سخت تر شد..!
سوالات عجیب تر..!
گاهی بی پاسخ و ناتمام..!
چقدر دلم میخواهد از سرنوشت تغییر در زندگی ام را بگویم..!
تغییر و تحول! که مسیرم را عوض کرد..!
به سمت قبله ی عشق..!
برای طوافِ خودش..!
راستی چرا همیشه باید برگردم به سال91 و آذرماهشـ..!
کاش همه ی ماه های زندگی ام...همه ی سالهایش..!
مثل همان آذر باشد..!مثل نو شدن..!
.
.
.به عقیده ی من..تکراری بودن خیلی مسائل برای آدم شدنم واجب است..!
مثل تکرار نوحه ای که جاودانه شد در ذهنم..!
مثل تکرار خاطرات با شهدا بودن..!
مثل تکرار عاشق شدنم..!
مثل تکرار اعتکافِ عشق..!
مثل تکرار اشک های بی اراده..!
مثل تکرار با خدا بودن..!
...............................
گاهی از ناتوانی خودم در بیان و توصیف احساساتم عصبی می شوم..!
بعد به خودم میگویم..او که باید بداند و بفهمد و ببیند..می داند و می فهمد و می بیند..!
خودم را سپرده ام به نگاه های خودت..که هیچ گاه..هیچ گاه رهایم نکردند..!
خودم را سپردم به تو..!
و فرار کردم به سوی خودت..!
الی الله..!
--------------------
پ.ن:
برای خواندن و نوشتن مسئولیم..!
چه بسا از شهادت دکمه های کیبورد گناه ببارد و ثواب..!
و چشمی که خرج خواندن نوشته های بی هدف و بیخود شود..!
گاهی مسئولیت شیعه بودنمان در عصر انتظار خیلی ارام و نرم فراموش می شود..!
همه تفریح و لذت های دنیا را دوست دارند..ولی شیعه مولایمان علی.ع. جور دیگرش را..!
---------------------
برایِ مان دُعا کنید..!به رسم بآنوی عـِشق..!
--------------