نگاه کن! که نگاهت روایت فتح است

سلام راوی مجنون...
نگاه کن! که نگاهت روایت فتح است

درون من برهوتی است از حقیقت دور




کلمات کلیدی
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

اشک پنهان پشت "گل"

جمعه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۷، ۰۳:۱۸ ق.ظ
دست خودش نبود  آخر همه ی صحبت هایمان گریه اش میگرفت...
و من
من که تازه قدرت کنترل حرفهای از دل برآمده را پیدا کرده بودم
ناگاه
با دیدن اشکهای لرزان در کاسه خون چشمهایش
لکنت زبان میگرفتم
خوبی دنیای مجازی و چت های دور این است چشمهایش را نمیبنی
ولی
میدانی که حالش آنطرف خوش نیست
و انگشتانت دیگر خوب نمیتوانند تایپ کنند
من به بی رحمی دنیای مجازی نمیتوانم باشم!

و خلاصه ی همه ی اشکهایش را
در یک گل کنار  " یاعلی " تمام میکند...



+ سحرگاه رمضان_صبحت یکساعته با او_زهرا نام
  • ۹۷/۰۳/۱۱
  • گمنام گمنامی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی